شهادت امیر المؤمنین علیه السلام ( بعد از شهادت )
كوفه پس از حیدر فضای مبهمی داشت آن شهر غم هر گوشه آثار غمی داشت در كــوچه های شهـر غــم آلود كــوفه هر جا یتـیمی بود حــال درهمی داشت آنشب فـقـیری از خــدای خویش پرسید كوآنكه هر شب با فقیران عالمی داشت مــرهم برای زخــم او پــیــدا نمی شــد امّا برای زخـم عــالــم مــرهمی داشت بردند او را نیـمـه شب پنهــان ز مردم رفت آنكه بهر خویش چاه محرمی داشت بیت ولایت بعد از او بیت الـحــزن شد بر روی دیوار و درش گرد غمی داشت هر غنچه و هر گـل به گــلـزار ولایت بر روی گلبرگ رخ خود شبنمی داشت از گــریــۀ زیـنب تمام عــرش لــرزید وقتی میان زمزمه ها زمــزمی داشت یك سو حسین و سوی دیگر مجتـبـایش گریان ز هجــر روی بابا ماتمی داشت عــبــاس او بــا یــاد درد غُــربــت او در گوشۀ تنهـائی خود عــالــمی داشت هرگاه می خواهم كه از دردش بگـویم گویم«وفائی» او مگر درد كمی داشت |